فروش تئاتر اکبرآقا به 127 میلیون رسید


شايد هيچ خبرى تا اين اندازه، خبرنگار روزنامه ايران را شوكه نمى كرد: «اكبرآقا ۱۲۷ ميليون تومان فروخت.»
وى كه با تخته كارى چوبى و رنگ و رو رفته از پايان يك نمايش و در حال حرف يك چاى تلخ از كافه تئاتر شهر برمى گشت، تنها به چشمان پر از شوق يك خبرنگار قديمى مى نگريست كه امسال روابط عمومى نمايش اكبر عبدى را برعهده داشت. خبرنگار ما كه ذهنش تا حدود زيادى گرم شده بود، ياد آخرين ماه تابستان و تالار پير سنگلج افتاد. او خيلى ناگهانى ارقامى همچون ۱‎/۱۵۲ ، ۱‎/۱۷۱ و ۱‎/۵۸۷ و... را در ذهن خودش مرور كرد و بعد هم با تعجب كلمات هفته اول، هفته دوم، هفته سوم و ... را در گفت وگو با دوست ميانسالش برزبان آورد. در چنين حال و هوايى تماشاگران وارد تالار ۵۷۹ نفرى و اصلى تئاتر شهر شدند و او ظرفيت سالن ۳۵۰ نفرى سنگلج را با زمستان تئاتر شهر مقايسه مى كرد. زيرا در ذهن وى آمار تئاتر ايران دهه به دهه شكسته مى شد و اين آمار هم، بيش تر در قلمروى نمايشى هايى بود كه در تالار اصلى تئاتر شهر روى صحنه مى رفتند. در دهه ۷۰ نمايش «دندون طلا» به كارگردانى داودميرباقرى، ۴۰ ميليون تومان فروخته بود و در دهه ۸۰ نيز نمايش «پنجره ها» به كارگردانى فرهاد آئيش عدد ۵۸ ميليون و ۳۵۶ هزار تومان را به خود اختصاص داده بود.
با اين حال چند نمايش ديگر نيز آمارهاى چشمگيرى را به خود اختصاص داده بودند، اين نمايش ها آثارى از جمله «كمپبرك جارو» به كارگردانى تاجبخش فنائيان، «پيروزى درشيكاگو» به كارگردانى داود رشيدى، «من از كجا، عشق از كجا» به كارگردانى پرى صابرى و ... به شمار مى رفتند كه همواره ارقام ميليونى را با فروش تئاتر در ذهن زنده مى كردند، اما آنچه كه در ذهن خبرنگار ما همراه با دانه هاى نه چندان درشت برف در تئاتر شهر گره مى خورد، جمع و تفريق چند روز از موسم تابستان، پائيز و زمستان در برآورد ۳۵۰ صندلى بود. او آرام به موهاى برف آگين مسئول روابط عمومى نمايش عبدى مى نگريست و تنها يك شبه جمله را تكرار كرد؛ «يعنى يك روز، يك ميليون تومان براى تئاتر!» و ...
جلوه ها ويژه نگاه تماشاگران را برد
با نگاهى به آمار نمايش هاى پرفروش در سال ۸۵ به تفاوت آن با گذشته پى مى بريم. اگر تعداد تماشاگران را نسبت به حجم فضا برآورد كنيم، سواى تالار سنگلج، پرفروش ترين تئاترهاى امسال در سالن اصلى تئاتر شهر روى صحنه رفته اند. نمايش هايى مانند «از خاك تا افلاك» به كارگردانى محمود فرهنگ، «كورى» به كارگردانى منيژه محامدى، «دشمن مردم» به كارگردانى از پرفروش ترين ها هستند. با اين حال نمايش هاى «تيغ و ماه»، «ماه در آب»، «مرگ فروشنده»، «دو متر در دو متر جنگ»، «بيوه هاى غمگين سالار جنگ»، «ژوليوس سزار»، «مثل هاى عروسكى» و «الاغ خوش خيال» در سال جارى بيش ترين شمار تماشاگر را در سالن هاى چهارسو، قشقايى، سايه، كوچك، نو، مولوى و هنر داشتند.
نمايش از «خاك تا افلاك» به كارگردانى محمود فرهنگ در تالار اصلى تئاتر شهر به روى صحنه رفت. اين نمايش از تاريخ دوم ارديبهشت ماه تا بيست و سوم تيرماه ۸۵ روى صحنه رفت و ۲۳ هزار و ۶۶۸ تماشاچى را به تالار ۵۷۹ نفرى و اصلى تئاتر شهر كشاند. البته اين نمايش نسبت به نمايش سالن اصلى، از بهاى بليت كمترى برخوردار بود و در حالى كه بليت هاى آن ۲ هزارتومان قيمت داشتند، ۲۰ ميليون و۸۴۰ هزارتومان فروش كرد. نمايش از خاك تا افلاك به وسيله يك گروه ۵۰ نفرى به صحنه رفته بود و ۲۵ بازيگر در اين نمايش به ايفاى نقش مى پرداختند. اكبر عبدى، عزيز فلاحى پور، محمود راسخ فرد، سيروس كهورى نژاد و كريم اكبرى مباركه از بازيگران اصلى اين نمايش بودند. با اين حال بسيارى از منتقدان تئاتر ايران، جلوه هاى ويژه بصرى، صحنه هاى انفجار و فضاسازى هاى حرفه اى از جنگ و همچنين عامل بازيگرى را از مهم ترين دلايل موفقيت اين نمايش برشمردند؛ منتقدى در باره اين نمايش مى گويد:
محمود فرهنگ در كارگردانى اين متن تنها مى كوشد با بازى بازيگر پرسابقه و با استفاده از جلوه هاى ويژه واقعى اجراى خود را متفاوت از آنچه قبلاً از همين متن به وسيله كارگردان ديگرى ديده بوديم، نشان دهد. تلاش او در واقع در صحنه پردازى نمايش همپاى نويسنده اثر بوده و نه جلوتر از آن ياچيزى بيشتر از آن. هرچند كه نبايد نقش رهبرى مسلط او را در بازيگران از ياد ببريم كه با كمك آنها و همچنين موسيقى حماسى زنده، در فضاسازى و بازسازى جهان متن و صحنه توأمان تأثيرگذار عمل مى كند. طراحى صحنه و لباس اگر چه هماهنگ با صحنه پردازى ها و آدم هاى نمايش انجام مى شود اما برعكس ، حركت بندى هاى نمايش ، چندان از چنين هماهنگى برخوردار نيست. در واقع اگر كارگردان خلاقيت هاى حركتى بازيگران را تقويت مى كرد و از فرم هاى رايج كارگردانى دورى مى جست با انتخابى كه او از بازيگران و ديگر عوامل به عمل آورده، بى ترديد به موفقيت هاى بيشترى دست مى يافت. اگرچه اين موفقيت اكنون به كمك بازى عبدى و چندعامل ديگر همچون موسيقى و تلفيق و هماهنگى و قالب تراژدى و كمدى صورت گرفته است. به هرحال اجرا در ادامه سنت هاى رايج نمايش جنگ قرار مى گيرد و «محمود فرهنگ» با انتخاب اين متن و اجراى آن نشان مى دهدكه اگرچه موضوع هاى تكرارى با اجراى بازيگر شناخته شده و به كارگيرى از ابزار واقعى همچون تانك و جلوه هاى ويژه ، منجر به ارتباط بيشتر تماشاگران با اثرش
مى شود و آنان به اين طريق به همذات پندارى راحت تر و ساده ترى دست پيدا مى كنند، البته در تالار اصلى تئاتر شهر نمايش هاى ديگرى نيز روى صحنه رفتند كه جزو پرفروش ها بودند. نمايش كورى براساس رمان مشهوره خوزه ساراماگو و به كارگردانى منيژه محامدى از پنجم مهر ماه تا دوم آذرماه ۴۴ بار روى صحنه رفت و ۱۱ هزار و ۸۸۰ نفر را روانه سالن اصلى تئاتر شهر كرد.
بهاى بليت هاى اين نمايش ۴هزار تومان بود و با احتساب بليت هاى ميهمان، مبلغ ۱۹ميليون و ۵۸۴ هزار تومان از اين نمايش درآمد حاصل شد.
نمايش «دشمن مردم » اثر هنريك ايبسن با اجراى اكبر زنجانپور نيز در ۳۰ اجرا ۸هزار و ۶۱۵ نفر را به تماشاى خود فرا خواند. اين نمايش با احتساب بليت هاى ميهمان ۱۴ميليون و۱۲هزار تومان فروش كرد.
اما نمايش هايى از جمله دنياى ديوانه ديوانه ديوانه به كارگردانى بهزاد فراهانى و «واينك يحيى» به كارگردانى سياوش تهمورث هركدام به ترتيب ۳ ميليون و ۶۰۸ هزار و ۹۲۱ هزار تومان فروش كردند.
با اين حال در تالارهاى ديگر تئاتر شهر برخى از نمايش ها به تناسب ظرفيت سالن ها و تعداد صندلى ها، آمار پرتماشاگرترين ها را به خوداختصاص دادند.
در تالار چهارسو در سال جارى ۹ نمايش به صحنه رفته است، كه از ميان آنها نمايش «تيغ و ماه» به كارگردانى آتيلا پسيانى با ۲۶ اجرا و ۲۷۱۱ تماشاگر در صدر اين جدول قرار دارد.
نمايش هاى «قصه تلخ طلا» نوشته و كار بهروز غريب پور با ۲۵۶۹ تماشاگر در ۲۰اجرا و «پرتره» نوشته اسلاوميروژك با كارگردانى محمدرضا خاكى با ۲۰۹۹ تماشاگر در ۲۸ اجرا به ترتيب در رتبه هاى دوم و سوم قرار دارند. در سال ۸۵ نزديك به ۱۳ نمايش در تالار سايه به صحنه رفته است كه به دليل دواجرايى بودن اين تالار بيشترين تعداد اجراى نمايش ها را در بر مى گيرد.
از ميان اين نمايش ها «ماه در آب» نوشته و كار محمد يعقوبى با ۲۱ اجرا توانست ۲۱۵۰ تماشاگر داشته باشد و پرتماشاگرترين نمايش اين تالار محسوب مى شود.
بعد از آن نمايش هاى «وزير خان لنكران» نوشته فتحعلى آخوندزاده با كارگردانى بنفشه توانايى با ۲۸ اجرا و ۲۰۶۵ تماشاگر و «سمفونى درد» با ۱۸ اجرا و ۱۹۳۶ تماشاگر توانستند در مقام دوم و سوم قرار بگيرند.
همچنين ۱۱ نمايش در تالار قشقايى به صحنه رفته است كه از ميان آنها نمايش «مرگ فروشنده» نوشته آرتور ميلر با بيش از ۳ هزار تماشاگر در صدر اين جدول قرار دارد.
نمايش هاى «شب بخير جناب كنت» به كارگردانى ميكائيل شهرستانى با ۲۷ اجرا و ۲۶۲۶تماشاگر و «زمين مقدس» نوشته و كار ايوب آقاخانى با ۳۰ اجرا و ۲۳۷۶ تماشاگر به ترتيب بيشترين تماشاگر را در مقام هاى دوم و سوم داشتند.
امسال در تالار كوچك ۹نمايش به صحنه رفته است، نمايش «دو متر در دو متر جنگ» با ۲۳ اجرا و ۱۹۳۳ تماشاگر در صدر پرتماشاگرترين نمايش قرار دارد.
نمايش «وقتى فرشته خواب سگ مى بيند» نوشته و كار على نرگس نژاد با ۲۶ اجرا و ۱۲۶۵ تماشاگر دومين و نمايش «اولئانا» نوشته ديويد ممت با كارگردانى على اكبر عليزاد با ۲۴ اجرا و ۱۲۵۰ تماشاگر سومين كار پرتماشاگر اين تالار هستند.
اما در تالار نو، «بيوه هاى غمگين سالار جنگ» نوشته محمدامير ياراحمدى با كارگردانى هادى عامل توانست در ۲۶اجرا در تالار نو ۱۱۲۶ تماشاگر داشته باشد و پربيننده ترين نمايش تالار نو محسوب شود. نمايش «خدا را هجى كن» به كارگردانى مهران امام بخش با ۲۴ اجرا ۱۰۷۰ تماشاگر داشت و نمايش «آواز ستاره ها» به كارگردانى مهرداد كورش نيا نيز با ۲۴ اجرا ۱۰۱۰ تماشاگر داشت. اين دو نمايش به ترتيب در رتبه دوم و سوم تماشاگران اين تالار قرار داشتند. در كارگاه نمايش نيز در سال جارى تنها ۲ نمايش «مرگ ابريشم» به كارگردانى آتيلا پسيانى و «گاهى بخند دراكولا» به كارگردانى بابك دقيقى اجرا شدند. در حال حاضر نيز نمايش «زخمه بر رمل» به كارگردانى آتيلا پسيانى در اين تالار اجرا مى شود.
همچنين در حال حاضر شش نمايش «زخمه بر رمل»، «شب نشينى با شكوه آقاجون»، «نور زمستانى» ، «حياط خلوت»، «بدرود امپراتور » و «منظومه مور بى ملكه» در مجموعه تئاتر شهر اجرا مى شود كه هنوز جزو آمار فروش قرار نگرفته اند.
تالارهاى ديگر تهران نيز همواره تماشاگران خاص خود را داشتند.
در تالار هنر در سال جارى نمايش «الاغ خوش خيال» به كارگردانى عبدالله آتشانى با ۷۲۶۴ تماشاگر عنوان پربيننده ترين نمايش را به خود اختصاص داد.
اما در خانه نمايش اداره تئاتر در سال جارى ۹نمايش روى صحنه رفت كه به دليل نبود آمار قطعى از تماشاگران اين تالار، پرتماشاگرترين نمايش معلوم نيست.
در تالار مولوى نيز امسال ۲۲ نمايش اجرا شده است و در ميان اين نمايش ها، ژوليوس سزار نوشته ويليام شكسپير با ۱۸۰۶ تماشاگر با كارگردانى مسعود دلخواه پرتماشاگرترين نمايش سال ۸۵ در تالار اصلى مولوى محسوب مى شود و نمايش «مثل هاى عروسكى » با بيش از ۸۰۰تماشاگر پربيننده ترين كار در تالار كوچك مولوى است.
هنوز پرده پنجره هاى تئاتر شهر كنار نرفته است اگر نگاهى به تئاتر ايران در سال ۸۴ بيندازيم، تفاوت هاى آن را با امسال درك خواهيم كرد. مهمترين نكته اى كه در فروش تئاترهاى امسال وجود دارد، بحث مكان و دوباره مطرح شدن تالار سنگلج است. با اين حال سال گذشته در حالى نمايش «پنجره ها» به نويسندگى و كارگردانى فرهاد آئيش روى صحنه آمد كه ۵۸ ميليون و ۳۵۶ هزار تومان فروش كرد.
چهره هايى از جمله على نصيريان، سروش صحت، رحيم نوروزى، على هاشمى، بهاره رهنما، مائده طهماسبى، افشين هاشمى، مريم بوبائى، ليلى رشيدى، محمدرضا جوزى، افسانه چهره آزاد، شاهرخ فروتنيان، فرهاد آئيش و سعيد ذهنى با بازى خود ۱۷ هزار و ۱۹۹ تماشاگر را به سالن اصلى تئاترشهر كشاندند. اين آمار زمانى چشمگير به نظر مى رسيد كه در سال ۸۳ پرفروش ترين نمايش رقم ۲۶ ميليون و ۲۲ هزار تومان را به خود اختصاص داده بود. اين نمايش كارى از پرى صابرى به نام «من از كجا، عشق از كجا» بود كه ۵۰ درصد از تماشاگران نمايش پنجره ها را داشت و رشد ۵۰ درصدى پرفروش ترين نمايش سال ۸۴ از سير صعودى علاقه مخاطبان خبر مى داد. يكى از مهمترين دلايل استقبال از نمايش پنجره ها نيز در ۲ نكته نهفته بود؛ اول حضور بازيگران مشهور و دوم متنى كه حاصل سال ها تلاش فرهاد آئيش بود. فرهاد آئيش نويسنده و كارگردان اين نمايش پرفروش در گفت وگويى با خبرنگار «ايران» به زمان نگارش متن پنجره ها اشاره كرد و در اين باره گفت: من ۱۶ سال روى نمايشنامه پنجره ها كار كردم و فكر مى كنم براى اين كار جانم را گذاشتم. بالاخره هميشه سهم نمايشنامه نويسى كمتر از كارگردان و بازيگر است و من به عنوان كسى كه كارگردان، بازيگر و نويسنده است، بيشترين زحمت را بر دوش نويسنده مى بينم. البته دلايلى از جمله بازيگرى نيز در اين كار تأثير فراوان داشتند. به عنوان مثال على نصيريان بعد از ۱۱ سال دوباره به بازى در تئاتر مى پرداخت. او ۱۲ سال پيش در نمايشى به كارگردانى فرهاد آئيش بازى كرده بود و با حضور در نمايش پنجره ها علاقه مندان به بازى هاى خود را دوباره به تئاتر شهر كشاند.
البته با توجه به حجم سالن و تعداد صندلى ها اتفاق جالب توجه ديگرى هم افتاد كه شايد به تناسب تعداد صندلى هاى سالن و ظرفيت ۱۲۰ نفرى تالار چهارسو در نوع خود بى نظير باشد. اين اتفاق نمايشى به نام «فنز» به كارگردانى محمد رحمانيان بود كه همواره با بازى بازيگران از جمله پرويز پرستويى، ترانه عليدوستى، مهتاب نصيرپور وحبيب صادقى ۷ هزار و پانصد و هفتاد نفر را به سالن
۱۲۰ نفرى چهارسو كشاند و ۲۳ ميليون و ۵۷۲ هزار تومان فروش كرد كه به تناسب سالن رويدادى غيرمنتظره به نظر مى رسد. البته مقايسه اين نمايش با نمايش هايى كه امسال در تالارهاى ۱۲۰ نفرى تئاترشهر روى صحنه رفته اند، شايد قياس آسمان و زمين است. زيرا اين نمايش از همه المان هاى تزئينى و شيوه هاى مخاطب سازى استفاده كرده بود و سواى بازيگران معروفى از جمله پرويز پرستويى و ترانه عليدوستى به سوژه فوتبال نيز مى پرداخت.
بى شك اين ورزش پرطرفدارترين پديده
سرگرم كننده در كشور است و همواره پرداختن به دو تيم فوتبال باشگاه هاى انگلستان منچستريونايتد و منچسترسيتى با دو تيم قرمز و آبى پوش ايرانى (استقلال و پيروزى) تقارن ذهنى ايجاد مى كرد.
كالبدشكافى تئاتر اكبرآقا
مرا حتى در يك مجلس ختم هم راحت نمى گذارند و براى نومونه! در مجلس ختم يكى از آشنايان وقتى گريه مى كردم مادرى كه فكر مى كرد من به شوخى گريه مى كنم! در حالى كه دست فرزندش را گرفته بود به كنارم آمد و به من گفت كه «اكبر آقا مى شه يه بار براى بچه م بگى، بازم مدرسم دير شد!»
اين يكى از ديالوگ هاى نمايش «اكبرآقا آكتور تئاتر» است كه در تالار قديمى سنگلج روى صحنه رفت و در ۱۲۷ شب اجرا به فروش ۱۲۷ ميليون تومانى رسيد و ۴۵ هزار نفر از اهالى تهران را راهى جنوب شهر و تالار قديمى سنگلج كرد.
اكبر عبدى در ديالوگى ديگر از اين نمايش مى گويد: مگر مى توانى به يك جراح قلب در يك ايستگاه اتوبوس بگويى، آقاى دكتور! لطفاً تا اتوبوس بعدى مى آيد، شما قلب مرا باز كن و آن را عمل كن! صحبت هاى طنزگونه عبدى روى سن گاهى با واقعيت هاى زندگى درهم مى آميزد و تماشاگر تئاتر را براى مدت چهارساعت (به گفته عبدى ۲‎/۵ برابر زمان متوسط براى اجراى يك تئاتر!) سرجايش ميخ كوب! مى كند.
آن چه كه روشن است، اكبر عبدى اهل مطالعه فلسفه يا عنيل هاى عميق زبان شناسى نيست اما او يك بازيگر حرفه اى است و به صورت خودجوش و فطرى با بازى هاى زبانى آشناست.
شايد قرار نيست كه او در مقام كارگردان تئورى هاى زبان شناختى «سوسور» و «رولان بارت» را بخواند يا به نشانه شناسى تئاتر و سينما سرى بزند يا اين كه كتاب «ويت كنشتاين و بازى هاى زبانى» را از بركند. او از فرهنگ مردم مى آيد و به فرهنگ عامه هم وفادار است.
بازى كردن با طنز زبانى يكى از راه هاى ساخت هاى زبانى با استفاده از كاركردهاى كنايى و غيرقراردادى روزمره است و اين امر در بيان تئاترى اكبر عبدى به شكلى ويژه نمود پيدامى كند؛ شكلى كه همواره خاطرات سريال دوران كودكى بسيارى ازاهالى تهران يعنى «بازم مدرسه ام دير شد» را در ذهن زنده مى كند و اين بازى فى البداهه از شگردهاى هميشگى اكبرعبدى است. اما اگر به كالبد شكافى پرفروش ترين نمايش تاريخ تئاتر ايران بپردازيم، ناگزير از اشاره به متن و نويسنده آن هستيم. سيد عظيم موسوى نويسنده نمايشنامه «اكبر آقا آكتور تئاتر» سابقه موفقى در ديالوگ نويسى طنزآميز دارد.
وى يك بار ديگر نيز كارنامه موفقى از يك خوانش و آدابتاسيون يك متن خارجى دارد. او نمايشنامه خواستگارى آنتوان چخوف را درحالى با ديالوگ هاى گيلكى روى صحنه برد كه طعم جذابيت ها و ظرافت هاى زبان طنز را تجربه كرد. از اين رو در اين نمايش شاهد ادامه اين تجربه و تكثير لهجه ها درعين حال عزت و احترام به آنها هستيم. كاراكترهاى نمايشى هركدام فنوتيك خاص ديالوگ هاى خود را ادا مى كرد. به عنوان مثال شريعتى لهجه عاميانه تهران، بيژن كيلكى، مرد راست لهجه همدانى و اكبر آقا لهجه آذرى داشتند.
از سوى ديگر طراحى صحنه نمايش به سمت يك سادگى ملموس رفته بود. استفاده از وسايل عادى و روزمره امروز در زندگى تيپ هاى متوسط جامعه از ويژگى هاى اصلى طراحى صحنه اين نمايش به شمار مى رود. يك آشپزخانه كاشى كارى شده، مبل هايى معمولى و... از تجسم محل زندگى مردم در ذهن خبر مى دادند. شايد طراحى صحنه اين نمايش بيش از هر اتمسفر و فضايى ذهن را به سوى يك دكور صحنه تلويزيونى مى برد؛ سريالى كه در آن اتفاقات روزمره دور از هياهوى مدرنيته به شكلى خطى و آرام در شرف رخ دادن هستند. يك منتقد تئاتر درباره داستان پرفروش ترين نمايش در تاريخ تئاتر ايران، گفته است: داستان نمايش اكبرآقا آكتور تئاتر كه براساس يك خواستگارى و بعد چند خواستگار شكل نهايى به خود مى گيرد و طبق معمول اين نمايش ها هم با پايانى خوش همراه است، تكرارى و كليشه اى است و شبيه آن بارها پيش از اين در نمايش هاى لاله زار و سالن هاى ديگر به اجرا درآمده و مردم هم از اين نوع كليشه استقبال كرده اند؛ زيرا همواره مواد اوليه خنداندن و سرگرم كردن مردم را در خود داشته و زنگ تفريحى دلپذير براى آرامش و رضايت باطنى آنها بوده است؛ اين كه كارگردان و بازيگران و صحنه گردان ها مردم را از درون مشكلات و گرفتارى هاى روزمره بيرون بكشند و آنها را به ميان سالن تئاتر ببرند، درها را به رويشان ببندند و به دور از نگاه و عصبيت كاوشگر فضاى اجتماعى آنها را تا دلشان مى خواهد بخندانند و بخشى از انرژى و زندگى هدر رفته آنها را برگردانند، كارى است قابل تقدير و مى توان گفت كه يك مداواى اجتماعى و حتى «تئاتر درمانى» است.
با اين تفاسير و در كنار چنين متنى كه خواه ناخواه كيفيتى ابزورد دارد، عوامل تزئينى بى شمارى در فروش ۱۲۷ ميليونى تئاتر عبدى سهم دارند عواملى از قبيل هويت تالار سنگلج، هويت اكبر عبدى و استفاده قرينه سازانه آكتور سينما و آكتور تئاتر مواردى از آن دست هستند. هر كدام از اين عوامل نيز در فروش بالاى تئاتر عبدى سهم داشته اند. براى نمونه تالار سنگلج و محله قديمى سنگلج همواره محل تولد و نوستالوژى دوران كودكى بسيارى از بازيگران تئاتر و سينما بوده است. بازيگرانى مانند عزت الله انتظامى، على نصيريان و... در اين محله قديمى تهران به دنيا آمده اند. همچنين بسيارى از تئاترهاى سنگلج از سوى اين افراد روى صحنه رفته است. براى نمونه نمايش اميرارسلان به كارگردانى على نصيريان، بهترين باباى دنيا به كارگردانى عزت الله انتظامى و نمايش چوب به دست هاى ورزبل به كارگردانى عباس جوانمرد در زمره چنين آثارى هستند.
از سوى ديگر دو قرينه سازى آكتور تئاتر و آكتور سينما حائز اهميت است. بى شك در نخستين برخورد مخاطب با تئاتر اكبر عبدى خاطره او در فيلم ناصرالدين شاه و آكتور سينما در ذهن زنده مى شد؛ فيلمى كه با كارگردانى محسن مخملباف به نمايش درآمد و در دوران خود جزو فيلم هاى پرتماشاگر بود و به طور واقع چنين مشابهت هايى خود به خود براى تماشاگران خاطره انگيز و سوق دهنده بود.
البته همه اين موارد يك طرف قضيه قرار مى گيرند و حضور خود عبدى و عنصر شهرت نيز در طرف ديگر جاى دارد. او در اين نمايش در سه نقش بازى مى كرد. اما به راستى ۳ ساعت بازى و ايفاى سه نقش براى عبدى چگونه ميسر بود؟ اين در حالى است كه اين هنرپيشه بعد از بازى در نمايش «از خاك تا افلاك» احساس شگفتى كرده و گفت: «باورم نمى شد با اين سن انرژى داشته باشم كه بيش از ۴۰ روز روى صحنه بيايم».
با اين حال عبدى ۴۳ روز در نمايش از خاك تا افلاك روى صحنه رفت و بعد هم همزمان با اجراى نمايش خود در جشنواره تئاتر رضوى حضور پيدا كرد و در نمايش «پنجره فولاد» به نويسندگى و كارگردانى مهدى متوسلى به ايفاى نقش پرداخت. مهدى متوسلى نيز كه بعد از آخرين اجراى اين نمايش در جشنواره روى صحنه آمد، در حضور تماشاگران از عبدى تشكر كرد و گفت: آقاى عبدى تا ساعت ۱۲ شب در تالار سنگلج و سر بازى نمايش خود بود و بعد از آن نزد ما مى آمد و تا صبح براى نمايش «پنجره فولاد» تمرين مى كرد. بنابراين بحث بازيگرى اكبر عبدى يك روند خاصى را پيمود و تماشاگران همواره در تعقيب بازى هاى او بودند. البته خود اكبر عبدى در جايى رمز موفقيت نمايش خود را سادگى و بى تكلفى مى داند و در اين باره مى گويد: ما از ابتدا با اين هدف نمايش اكبرآقا آكتور تئاتر را آغاز كرديم كه تاريخ مصرف نداشته باشد و بتواند مخاطبان را به خوبى جذب كند. در همين راستا نيز تاكنون ميزبان گروه هاى سنى مختلف بوده ايم و نمايش از نوجوانان تا سالمندان را جذب كرده؛ مهم تر اين كه توانسته مورد استقبال مردم با سطوح مختلف طبقاتى و تحصيلاتى قرار گيرد كه اين از نقاط قوت نمايش به حساب مى آيد.
شايد اين سادگى در همه ساختار نمايش «اكبرآقا آكتور تئاتر» وجود داشت. از زمانى كه تماشاگر به تالار سنگلج قدم مى گذاشت، با بروشورى روبه رو مى شد كه روى آن شعرى در مورد استاد اكبر عبدى مرحوم رضا ژيان نوشته شده بود. عبدى در بروشور نمايش خود قطعه اى ادبى خطاب به ژيان داشت كه شايد در اوج سادگى، كليد معماى استقبال از تئاتر را به دست ما بدهد. اين قطعه ادبى در اوج سادگى و با زبان عاميانه كوچه و بازار به تحرير درآمده است. اما از همان ادبيات دوستى و مرام و معرفت ناشى مى شود كه مى توان در يك مصطلح فاضل مآبانه آن را با عنوان نوستالوژى يا حسى نوستالوژيك بيان كرد و انگار بهترين پايان بندى براى اين گزارش پر از عدد و رقم است:
«رضا ژيان دستمو گرفت آورد تئاتر، وقتى رفت سفر، از تئاتر رفتم.
دوباره به بهانه دوستان بامحبت، به هم وصل شديم. حيف كه جاى اون خيلى خاليه...»
رو دريچه قلبم نوشتم: ورود ممنوع
عشق اومد تو و گفت: «من بى سواتم
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا